تازه ترین اشعار

  • قدم ماه
  • دلگرمیِ شب از قدمِ روشن ماه است چون عشق که بی روی خوشش عمر تباه است نادان بنشیند برِ دانا ببرد سود دائم به سپیدی بزند هر چه سیاه است چشمی که در آئینه ندیده‌ست تماشا یعنی که به در مانده، بسی چشم به راه است ای دست از آداب طلب دست نگه‌دار جایی که طلب بی ادبی در برِ شاه است می نوش و لب یار ببوس از سرِ لذت گیرم که هوس باشد و گیرم که گناه است #مریم_جلالوند https://t.me/maryamjalalvand
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب