تازه ترین اشعار

  • اقرار میکنم به بوسیدنت
  • اقرار میکنم به بوسیدنت در همهمه‌ی تاریکِ تحوّل و اعتراف می‌‌کند اندامِ ظریف تحرّک به لرزش دستان شهوت در صعودِ لذّت و سکون عمیقِ زیستن در حدود حماسه‌ی کوتاهِ تجدّد برای ماندگاری شکوه در ادامه‌ی رسیدن به جسارت و نوشیدن بی‌رنگِ شراب از جامِ جادوییِ حیات در میانه‌ی ستون‌های ایستاده و قد کشیدن بر فراز قلّه‌ای که خورشید را از دو دریچه به اسارت کشیده است. و اینگونه حدودِ پایدار آرامش تثبیت می‌شود در مرز میان دو نگاه و خواستن محدوده‌ای هموار در ابتدای تاریکی‌ست. #مریم_جلالوند
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب