تازه ترین اشعار

  • ما طایفه‌ای زنده‌کُش و مرده‌پرستیم
  • یک عمر دویدیم و به دنبال چه هستیم؟ معلوم نشد از چه خمار و ز چه مستیم گاهی سر یک مسئله ی کوچک ناچیز از دوست بریدیم و چه دلها که شکستیم ما قد نکشیدیم به اندازه ی خورشید ما در تهِ یک چاه پر از دود نشستیم بر دوست که دلتنگ ،درِ خانه ی ما بود در را نگشودیم و بلافاصله بستیم از روی بلندای افق فاصله پیداست همسایه ی خاکیم و به این مرتبه پستیم بگذار به گوش همه عالم برسانند ما طایفه ای زنده کش و مرده پرستیم #مریم_جلالوند
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب