تازه ترین اشعار
- با خاطرههایش همه عمرم سپری شد با خاطره هایش همه عمرم سپری شد آرامشم آلوده ی هر در به دری شد در دوره ی شمسی به سر وعده نیامد تا پای جنون وارد سال قمری شد من مرتکب عمر زیادی شده بودم چون سهم من از عشق به کام دگری شد سخت است بمانی و تماشا بکنی که آیینه ی حسنت کدر از بی نظری شد در وسعت تنهایی من گوش بیابان اندازه ی این خانه پر از بی خبری شد من ماندم و یک عمر هدر رفته به تاراج عمری که در آغوش خیالش سپری شد می خواستمش، شدت این خواستن آخر با غصه ی دوری سبب خیره سری شد مریم جلالوند

آخرین اطلاعیه ها