تازه ترین اشعار
- از بوی تنش مستم از بوی تنش سرشار از بوی تنش مستم از بوی تنش سرشار آماده ی جان دادن آماده ی هر ایثار مدیونِ خیالاتم مدیونِ پریشانی آغوش در آغوشش یک خلسه ی روحانی ای شرم نزن پرده این پرده ریاکار است ما هر دو مسلمانیم این شیوه ی کفار است بگذار که اندامش اندازه ی تن باشد بگذار که یک امشب پیراهنِ من باشد ای شرم مرا راحت بگذار و زِ من بگذر او یار من است امشب کو وقت از این خوشتر ؟ بر روی لبش بوسه می کارم و می کارد احساسِ قشنگی چون احساسِ خودم دارد احوالِ دلم عالی چون حال دلش خوب است بر پیکرِ من عریان افتاده و مصلوب است ای حالتِ آشفته از من نَکِشی دامن بگذار که هر لحظه من باشم و او با من مریمجلالوند

آخرین اطلاعیه ها