تازه ترین اشعار

  • تزویر
  • هیچکس مانندِ من از زندگی دلگیر نیست هیچ چشمی تا به این حد شاهدِ تزویر نیست ای اجل با من مدارا کردنت بیهوده است روحم از بی‌حاصلی دیگر به تن زنجیر نیست زود باش این آدمِ از خود بریده خسته است زود باش این واقعه بر من چنان هم دیر نیست مار این فانی‌کده بر دوش‌های سردِ خاک از خوراکِ مغز آدم‌های عاشق سیر نیست زندگی یا مرگ؟ هرگز شک نکن هر چه که هست خاطراتِ او در این تصمیم بی‌تأثیر نیست مریم جلالوند
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب