با مِهر من او بنای پرخاش گذاشت
در کاسه ی پر روغن من آش گذاشت
از ریز و دُرشت ماجرا داشت خبر
بیهوده فقط مته به خشخاش گذاشت
#مریم_جلالوند
اشعار مریم جلالوند
https://t.me/maryamjalalvand
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم
طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم
آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم
رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم
فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم