تازه ترین اشعار

  • اندوه
  • همچنان که سهم من از چشمها باریدن است قسمت تو از دوچشمت زشت و زیبا دیدن است شیخِ دانشمندِ ما می گفت در هر مکتبی یادگیری و عمل بر پایه ی فهمیدن است پاسخِ هر پرسشی را سخت می گیری اگر عیب بی شک از سوال و نحوه ی پرسیدن است کنجِ دل فریادِ آزادی برآوردم ولی سهمِ مرغِ در قفس مانده فقط نالیدن است زود می فهمی چرا در جمع تنها مانده ای وقتی از هر آشنایی حاصلت رنجیدن است پیش تو اقرار کردم عاشقم اما چه سود حاصلِ اقرار کردن تا ابد پوسیدن است #مریم_جلالوند
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب